دانانیوز: این عقب ماندگی به حدی است که دانش آموزان را به نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی در گذار میان جامعه و مدرسه دچار ساخته است. پیامد این دوگانگی شخصیت عبارت از آشفتگی، عصبیت و بی قراری در میان دانش آموزان می باشد.
به گزارش دانانیوز(گروه پژوهش و نوآوری)، پروفسور علیرضا عابدین (استاد برجسته روانکاوی و پژوهشگر روان شناسی) در پژوهشی به بررسی و تحلیل داستانهای کتاب فارسی کلاساول در ایران و مقایسه آن با داستانهای کتاب زبان کلاساول در دو کشور شرقی و غربی یعنی چین به عنوان نماینده فرهنگ جمع گرا و آلمان به عنوان نماینده فرهنگ فردگرا پرداخته است.
✅ او به این منظور تمامی داستانهای کتاب فارسی اول ابتدایی در ایران، شامل ۵۱ داستان منتشر شده در سال ۱۳۹۱، همچنین ۴۴ داستان از داستان های کتاب کلاس اول چین و ۲۶ داستان از مجموعه چهار کتاب کلاس اول آلمان را به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب کرده است.
✅ نتایج این پژوهش نشان داد که کودکان ایرانی در کتابهای درسی خود میآموزند که مطیع و سر به راه باشند، کودکان چینی یاد میگیرند که مهرورز بوده، آموزشدهنده و بخشنده باشند، و کودکان آلمانی می آموزند که استقلالطلب بوده و نگاه روبهجلو و هدفمندی داشته باشند.
✅ ایراد اصلی چنین پژوهشهایی این است که بدون فهم کلی از وضعیت آموزش و پرورش یک کشور و صرفا بر اساس سنجش یک متغیر مانند؛ “محتوای کتابهای درسی” میکوشد تا نوعی نتیجهگیری درباره وضعیت آموزش و پرورش و فرهنگ یک جامعه ارائه دهند.
✅ اقدامی که پیشاپیش محکوم به شکست بوده و نتیجه آن صرفا تبلیغاتی و ژورنالیستی از آب در می آید. واقعیت این است که دانش آموزان ایرانی به سختی در مدارس چیزهایی می آموزند که بتواند تاثیر پایداری بر نحوه تربیت آنها داشته باشد. نکته جالب تر اینکه بچه ها در مدارس ما حتی همان اطاعت پذیری را نیز نمی آموزند.
✅ مجموعه عوامل از هم گسیخته و متعارضی مانند خانواده، مدرسه و جامعه دست به دست هم داده و میزان تاثیر پذیری دانش آموزان از معلمان را به جز سواد خواندن و نوشتن (آن هم به صورت حداقلی) به شدت کاهش می دهند.
✅ دلیل آن هم روشن است؛ آموزش و پرورش کنونی فهم درستی از مناسبات دانش آموز، مدرسه و جامعه ندارد و همچنان تصور می کند می تواند با گفتار درمانی به آموزش مهارت های زندگی بپردازد. در حالی که چنین امری مستلزم مشارکت جدی دانش آموزان در فرآیند تعاملی یادگیری است.
✅ بنابراین حتی اگر مدارس ایران به دنبال آموزش اطاعت پذیری هم باشند لاجرم ناکام خواهند ماند. از سوی دیگر آموزش و پرورش به دلیل ویژگی ایدئولوژیک و به شدت محافظه کارانه اش در ایران نتوانسته به یک نهاد پیشرو در مقایسه با تحولات پرشتاب اجتماعی تبدیل شود.
✅ این عقب ماندگی به حدی است که دانش آموزان را به نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی در گذار میان جامعه و مدرسه دچار ساخته است. پیامد این دوگانگی شخصیت عبارت از آشفتگی، عصبیت و بی قراری در میان دانش آموزان می باشد.
✅ کتاب های درسی اگرچه از اهمیت زیادی در مدارس برخوردارند ولی قدرت “برنامه درسی پنهان” که می تواند در شکاف میان آرمان ها و واقعیت ها جای گیرد بخشی از آموزش های رسمی را بی اثر می کند.
✅ همین امر باعث می شود که عزم بر ایجاد اطاعت پذیری در میان دانش آموزان حتی به نتیجه عکس خود منجر شده و موجبات بیزاری از مدرسه را فراهم آورد. بدون حرکت به سوی تحول واقعی در بنیادهای آموزش و پرورش موجود بعید است وجود این نهاد در وضعیت کنونی چندان توجیه پذیر باشد.
سپاسنامه: سپاس از جناب اقای دکتر حمیدرصا کمالی که این مقاله ارزشمند را برای دانانیوز ارسال کرده اند!
۱٫ دکترای روانشناسی بالینی، دانشگاه روانشناسی حرفه¬ای کالیفرنیا، برکلی، کالیفرنیا، ۱۳۷۴٫
۲٫ متخصص مشاوره بیماران معتاد، کالج اسپکن فالز، اسپکن، واشنگتن، ۱۳۶۷٫
۳٫ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه ایسترن واشنگتن، چینی، واشنگتن، ۱۳۶۶٫
۴٫ کارشناسی جامعه¬شناسی و علوم سیاسی، دانشگاه ایسترن واشنگتن، چینی، واشنگتن، ۱۳۶۳٫
۵٫ کارشناسی روانشناسی، دانشگاه ایسترن واشنگتن، چینی، واشنگتن، ۱۳۶۲٫
۶٫ کاردانی علوم سیاسی، لورکلمبیا کالج، لانگ ویو، واشنگتن، ۱۳۶۰٫