دانانیوز: برای هنرپایه سازی آموزش سوادرسانه ای و تضمین ماندگاری این یادگیری، راهی جز واگذاری نقش اصلی به بانوان گرامی به ویژه مادران و معلمان فرهیخته نیست. مادران، شایسته ترین و دلسوزترین مربیان در نهضت تبیین هستند و به دلیل بهرهمندی از هوش هیجانی بالا، میتوانند با ایجاد فضایی آکنده از محبت و همدلی، تفکر انتقادی را در ذهن و قلب اطرافیان درونی سازی کنند.
به گزارش گروه همایش و رویداد دانانیوز، انچه که در این مجال آمده ، یادداشتی از دکتر حمیدرضا کمالی به مناسبت روز چهانی ارتباطات است که بخش منتخبی از ان را در ادامه می خوانید:
روز چهانی ارتباطات را تبریک میگویم و از دستاندرکاران این نشست به خاطر دعوت و میزبانی، تشکر میکنم. امروز همان فردایی است که دیروز به ما وعده میدادند. آیندهپژوهان حداقل از ده سال پیش، مکرراً ویژگیهای زیست در دنیای امروز، ضرورت بازتولید ساختارها و مهارتهای فردی و جمعی لازم برای ایفای نقش موثر در آن را به ما گوشزد کرده بودند اما باز هم بدون آمادگی کافی به آوردگاه رسیدیم.
همگانی سازی سواد رسانه ای، با مسائل و چالش های فراوانی مواجه است. قریب ۵۰ چالش را می توان برشمرد که عمده آنها البته گریبانگیر کل نظام آموزشی کشور است و برخی نیز چالش های اختصاصی ترویج سوادرسانه ای است.
در توضیح این مهم لازم است تا موارد زیر را مد نظر قرار دهیم:
اولاً؛ جهان هر روز در حال رسانه ای تر شدن است و ثانیاً؛ «زیانهای ناشی از فقر سواد رسانهای افراد، به آسیب منافعجمعی منجر میگردد»، براین باورم که؛ مدلهای کلاسیک توسعه سواد رسانهای که عمدتا بر آموزش نظری و هشدارهایی از نوع مصونیت بخشی در برابر تهاجم فرهنگی و سیاسی استوار بوده و بر انتقال مهارت فردی به یکایک شهروندان تاکید دارد، کارساز و اثربخش نخواهد بود. اما اگر از ادامه این روش گریزی نیست، بهتر است به چند مولفه به عنوان «مکمل لازم» توجه کنیم:
اول؛ بازتعریف تهدیدها و آسیب های ناشی از فقر این سواد به نحوی که «زیانهای ملموس کوتاهمدت برای هر فرد در حوزه اقتصادی» را برجسته کند. این کار، هم در ایجاد انگیزه یادگیری این مهارت ها در عموم شهروندان راهگشاست و هم سیاستهای منطقی قانونگذار برای نظارت بر تبادل داده را نزد افکارعمومی توجیه میکند. منظور از «بازتعریف»، همانا ظرفیت سازی عملی است. به عبارت دیگر؛ آموزه های سواد رسانه ای باید به نحوی تکامل یابد که هم به افزایش «درآمد فردی» کمک کند و هم به افزایش «تعامل همراه با اعتماد در سطح جامعه».
دوم؛ هنرمندی و بهره گیری از هنر در فرایند یاددهی. در این راه، حرکت از «آموزش» به «یادگیری» حائز اهمیت است. باید توجه داشت که باورها و انگاره های غلط، معمولاً قابل اصلاح نیستند بلکه قابل جایگزینی هستند و این فرایند جایگزینی، نه صرفاً از راه اقناع فلسفی و منطقی بلکه عمدتاً با «برانگیختن عواطف و احساسات از طریق جاذبه های متنوع هنری» و «مشارکت در یک تجربه لذت بخش» قابل تحقق است و برای تبدیل «آموزش» به «یادگیری» به زیباسازی هنرمندانه فرایند ارتباطی و محتوای آموزشی نیازمندیم.
سوم؛ بانومحوری در فرایند یاددهی. برای هنرپایه سازی آموزش سوادرسانه ای و تضمین ماندگاری این یادگیری، راهی جز واگذاری نقش اصلی به بانوان گرامی به ویژه مادران و معلمان فرهیخته نیست. مادران، شایسته ترین و دلسوزترین مربیان در نهضت تبیین هستند و به دلیل بهرهمندی از هوش هیجانی بالا، میتوانند با ایجاد فضایی آکنده از محبت و همدلی، تفکر انتقادی را در ذهن و قلب اطرافیان درونی سازی کنند.
چهارم؛ چهارمین نکته، رقابتی کردن سامانه های یاددهی و یادگیری است. ایجاد رقابت سالم در سطوح محلی، منطقه ای، ملی، سازمانی، شغلی و حتی خانوادگی و برگزاری جشنواره های مرتبط، می تواند به فراگیری این آموزه کمک کند.
اما از منظری دیگر؛ آنگونه که ترجیح شخصی من نیز هست، اگر اقتضائات واقعی صحنه و تاثیر رو به تزاید فناوری را مدنظر قرار دهیم، بهتر است علاوه بر توصیه های ۴گانه فوق، با اتخاذ رویکردی نو؛ از هوش مصنوعی پیشرفته کمک بگیریم و «با مدد ماشین و الگوریتمها، به صیانت از ارزشها، باورها و منافع فردی و جمعی بپردازیم».
در این راه Gamification یا بازیآفرینی برای یاددهی اگر توسط تیمی حرفه ای طراحی شود، یکی از بهترین متدهای آموزش عمومی است که میتواند برای ترویج سوادرسانه ای مورد استفاده قرار گیرد و کمیت و کیفیت یادگیری را صدچندان کند.
از آنجا که پیش بینی شده به زودی تا ۸۰ درصد فعالیتهای رسانه ای، ماشینی و از مداخله مستقیم نیروی انسانی بی نیاز خواهد شد، انتظار می رود بهره مندی از مزایای «مهارتهای مرتبط با سواد رسانه ای» نیز با کمک نرم افزارهای هوش مصنوعی، به همین میزان از کسب مهارت فردی بی نیاز شود.
در این راستا؛ همچنانکه ابزارهای پیشرفته در اموری چون جستجو و تبادل داده و نیز تولید محتواهای متنی، صوتی و تصویری به گونه ای آسان و رایگان در اختیار همگان قرار گرفته و انقلابی در این حوزه ایجاد کرده، تولید یا تقویت نرم افزارهای هوشمند و پیشرفته تفسیر و تحلیل داده با هدف «اعتبارسنجی مستمر منابع اطلاعاتی» و نیز «راستی آزمایی سریع اخبار منتشره» توسط موسسات حرفه ای مستقل و غیروابسته، می تواند در اولویت قرار گیرد.
و در پایان اینکه؛ متاسفانه موضوع مغفول همه این کنشها و واکنشها، اخلاق ارتباطی است. پویش سوادرسانه ای باید مشوق ارتباط هم افزا و تعالی بخش بین همه سرنشینان کره خاکی باشد نه محدودکننده آن یا منحرف کننده به سمت امیال و اهداف قدرت طلبان و ناقضان موازین انسانی، اخلاقی و قانونی.
پیشاپیش از همه ی دوستان به ویژه جوانان فرهیخته ای که با انگیزه مسئولیت اجتماعی در این مسیر فعالند و با ارائه نظرات و نقد عالمانه خود، به تدوین راهبردی جامع برای گسترش سوادرسانه یاری می رسانند، صمیمانه سپاسگزاری می کنم.