دانانیوز: علی والا مشهور به علی رضاقلی (۱۷ تیر ۱۳۲۶ – ۸ فروردین ۱۴۰۱) پژوهشگر ایرانی حوزه جامعهشناسی و علوم سیاسی بود. او با نگارش دو کتاب جامعهشناسی خودکامگی و جامعهشناسی نخبهکشی در صحنه جامعهشناسی ایران مطرح شد.
به گزارش گروه مفاخر و مشاهیر دانانیوز، متنی که در پی می آید نوشته ارسالی از طرف کامران طهماسبی زاده( سازمان مردم نهاد نخبگان ایران) ابراز احساساتی به رسم ارادت است نسبت به آن استاد و اندیشمند محبوب وپرتلاش که همواره دغدغه ایرانی آباد و آزاد داشت.
مرحوم استاد دکتر علی رضا قلی نگرشی نسبتأ عجیبی در مورد تاریخ داشت، نگاه علی رضا قلی به تاریخ را می توان با بیان حقایق تلخ با رندانه ی جامعه شناسی نگریست. مهارت رضا قلی در به تصویر کشیدن تلخی ددمنشانه تاریخ صفویه تاکنون، سوزی عجیب از حکایت تاریخ معاصر در ایران را به نمایش می گذارد.
شجاعت رضاقلی در تعریف تاریخ ستودنیست.
رضاقلی شاهد حقایق تلخ به گواه تاریخ بود؛ رضاقلی دیده بود که با نخبگان چه کردند…..
رضاقلی تاریخ را بر اساس شواهد دیده بود که چه بلایی بر سر مصدق آوردند….
رضاقلی دیده بود که ملت ایران زندگی شیرینی نچشیده اند……
رضاقلی شاهد حقایق تلخ واکسن کرونا بود……..
رضاقلی دیده بود که رفته رفته نام فردوسی را ملت به خاطر لقمه نانی فراموش کرده اند….
رضا قلی دیده بود مردمانی در زمانه ای به زبان پارسی اهمیت می دادند توسط چه کسانی سرکوب می شوند……
رضاقلی دیده بود که چطور نخبگان ایران را فراری می دادند……
رضاقلی جان خود را بر کف دست خود گذاشت تا حقایق را به صورت واقعی نمایش دهد.
همه ی عمر رضاقلی در کتاب های جامعه شناسی نخبه کشی و جامعه شناسی خودکامگی نبوده؛ بلکه همه ی تلاش رضاقلی به پای حقایق نگاری و ارائه راهکار برای حل معضلات کشور صرف شده.
رضاقلی از انقلاب ۵۷ تاکنون به اندازه تمام روشنفکران، مخترعان، شاعران، نویسندگان، اقتصاددانان، جامعه شناسان، روانشناسان، دانشمندان، پژوهشگران و…… برای ثبت هویت ایرانی و پاسداشت فرهنگ ایرانی پاسبانی و محافظت کرد.
شاید سرکوب ها نتوانستند اندیشه ها را از بین ببرند، اندیشه رضاقلی از هر تیغ شمشیری تیزتر بود که اندیشه اصیل ایرانی را به یاد ایرانیان بازگرداند.
ما درزمانه ای زندگی می کنیم که تمام نخبگان، روشنفکران و دانشمندان شجاعت بیان حقایق را ندارند، اما رضاقلی آگاهانه با بیان حقایق زندگی تلخ ، ویرانی ها و معضلات را به تصویر میکشید.
درد رضاقلی این بود که زندگی حقیقی مردم را به تصویر بکشد و ظلم تاریخ حاکمان را به نمایش بگذارد.
رضاقلی آگاهانه پای در این راه گذاشته بود و یک تنه وارد این کارزار شده بود.
در این زمانه نام بردن از معضلات و مشکلات در کشور یک تابو هست و اکثر روشنفکران جرأت و شهامت به تصویر کشیدن شاهراه مشکلات را ندارند.
در چنین زمانه ای که بحث کردن در مورد موانع کشور یک مورد اتهامی محسوب می گردد، رضاقلی مقالات و کتاب های خود را به نگارش در می آورد در چنین زمانه ای رضا قلی از نخبگان و روشنفکران حمایت می کرد.
تنها فردی که شجاعت گفتن درد ایرانی ها را داشت فقط رضاقلی بود و بس.
می خواهید بگویید روشنفکران فراری درد ایران را بگویند؟
اما روشنفکران درد آزادی،حسرت و اندوه را فریاد می کنند.
نقطه ضعف رضاقلی فقط ایرانه؛ این ایران دوستی رضاقلی را می توان در تار و پود او خواند.
این را می توان در رفتار روشنفکران، نخبگان و دانشنمدان ایرانی مشاهده کرد که تا یک دلخوری و ناراحتی از حکومت، دولت، ملت و یک مدیرمی بینند کشور را ترک می کنند و ایران را پشت سر خود برای همیشه می گذارند و می روند. حتی گروهی از آنان بعد از اینکه از ایران می روند، آرزو می کنند که بعد از رفتنشان از کشور، ایران ویران شود تا همه کشور قدر آنها را بداند.
اما رضاقلی در ایران دوستی خود لحظه ای به فکر خرابی مملکت نبود و او در خدمت ایران و ایران زمین بود.
رضاقلی در واقع برای مردم ایران فریاد یک مرد اصیل و نجیب زاده ای بود که نمی توانست فروکاستن فرهنگ و اصالت ایران زمین را ببیند. رضاقلی نمی توانست ببیند فرومایگان دیروز تصمیم گیرندگان امروز شده اند. این برای رضاقلی درد بود.
رضاقلی درد را در جای جای کتاب ها و نوشته هایش فریاد می زند.
در واقع نگرانی رضاقلی این بود که مبادا شادی ها و فرهنگ های ایرانی فراموش شود.