دانانیوز: مرحوم حاج عبدالحسین محمدزاده، مردی که فراتر از زمان و زمانه خود میاندیشید و افکار بلند و نگاه تیزبینش پس از چهل سال هنوز هم آموزنده و هدایتگر است.
به گزارش گروه مفاخر و مشاهیر دانانیوز، کتاب سفیر قرآن، مروری بر زندگی و خدمات حاج عبدالحسین محمّدزاده مؤسس مکتب قرآن اهواز توسط انتشارات مطالعات تاریخ معاصر ایران در آذرماه ۱۴۰۲ خورشیدی در ۵۲۳ صفحه منتشر شد.
کتاب دارای مقدمه و ۱۰ فصل می باشد:
فصل اول : خاندان
فصل دوم : دوران نوجوانی و جوانی و ازدواج
فصل سوم : نگاهی به شخصیت آیت الله العظمی سیدعلی بهبهانی
فصل چهارم : تأسیس مکتب قرآن، انگیزه تأسیس، شیوه فعالیت ها
فصل پنجم : تأسیس بنیاد هنر در اسلام (بهدا)، فعالیت های سینمایی
فصل ششم : ایدههای ناتمام
فصل هفتم : ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی
فصل هشتم : دلنوشته ها
فصل نهم : عروج
فصل دهم : در نگاه دیگران
کتاب دارای ضمائم، اسناد، نمایه، تصاویر و کتابنامه می باشد.
مرحوم حاج عبدالحسین محمدزاده، بزرگ مردی که فراتر از زمان و زمانه خود میاندیشید و انوار نگاه تیزبینش پس از چهل سال بر پیشانی تاریخ نشست.
مردی که عشق و اخلاق و تواضع و عقلانیّت و تدبیر و پاکی و ایثار و همه را در آسیاب زمان در هم آمیخته بود تا همگان، از آن معجون ناب، سیراب شوند.
نام و یادش مانا باد.
مختصری از زندگی مرحوم حاج عبدالحسین محمدزاده
در ایران و در بعضی از کشورهای اسلامی و غیراسلامی، نظیر چین و هند و . . . تبلیغ دین و مذهب را گاه افرادی برعهده میگرفتند که در سلک و صنف روحانیت و علمای دین و مبلغان مذهب نبودهاند ولی به دلیل تعهد و احساس تکلیفی که در خود احساس میکردهاند با اخلاص و همتی ستودنی به فعالیت پرداخته و توفیقاتی در زمینه ترویج و تبلیغ دین نصیبشان میگردید.
در دهه ۵۰ جامعه مذهبی و بخصوص نسل جوان ایران در معرض خطر تبلیغ و گسترش گروههای ملحد مارکسیستی قرار داشت و فعالیت این گروهها موجب نگرانی شدید علما و مراجع دینی و عموم متدیّنین شده بود، در این میان بعضی اشخاص احساس تکلیف کرده و داوطلبانه با بذل مال خود کوشیدند تا در برابر این تبلیغات زهرآگین بایستند، لذا برای دفاع درست و دقیق از دین در بین نسل جوان که بیش از سایر طبقات در معرض آسیب قرار داشتند، مراکزی را تأسیس کردند تا گوهر ایمان این جوانان را از غارت و دستبرد گروههای مخالف دین و مذهب محافظت نمایند.
یکی از این مراکز «مکتب قرآن» اهواز بود که در سال ۱۳۵۲ توسط مرحوم عبدالحسین محمّدزاده تأسیس و نقش بیبدیلی در ترویج دین و معارف اسلامی در بین اقشار مختلف جامعه و خصوصاً نسل جوان و تحصیلکرده در اهواز و خوزستان داشت.
مرحوم محمّدزاده در خانوادهای با ایمان در سال ۱۳۱۶ متولد شد و در نوجوانی از زادگاهش، بندرریگ، به اهواز مهاجرت و در این شهر به تحصیل پرداخت.
او از دوران نوجوانی با آیتالله العظمی سیدعلی بهبهانی از مراجع بزرگ و با نفوذ در خوزستان ارتباط داشت و تا پایان عمر آن مرحوم با وی در تماس و از راهنماییها و ارشادات ایشان بهرهمند میشد.
پس از فراغت از تحصیل به کار تجارت پرداخت و دفتر تجاری خود را در سال ۱۳۳۵ بنا نهاد ولی در ادامه زندگی خود تصمیم گرفت کار تجاری و محل زندگی را به تهران منتقل نماید.
بعد از سخنرانی افشاگرانه امام خمینی علیه رژیم ستمکار شاهنشاهی در مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری امام و انتقال ایشان به تهران شد، علما و مراجع از شهرها و استانهای مختلف به نشانه اعتراض به این دستگیری به تهران رفتند، منزل مرحوم محمدزاده در تهران محل سکونت و استراحت بعضی از این روحانیون شد. در این منزل اعلامیههای افشاگرانه تهیه و تکثیر و در بین مردم و مساجد توزیع و به شهر اهواز نیز ارسال میشد.
مرحوم محمدزاده میگفت: «اختناق ایجاد شده توسط رژیم به حدّی بود که تهران مانند شهر کوفه شده و پناه دادن به کسانی که طرفدار امام بودند، کار بسیار سختی مینمود. چه اینها همانند مسلم بن عقیل که برای یاری امام حسین(ع) به کوفه آمده و تنها مانده بود، برای یاری امام خمینی به تهران آمده و بعضاً جایی برای استقرار نداشتند و باید به آنها پناه داده میشد و من هم به سهم خود در این رابطه اقداماتی را انجام دادم.»
پس از آزادی نسبی امام و بازگشت علما به شهرهای خود، با فشار ساواک که به نقش مرکزیت منزل محمدزاده در اسکان علمای معترض پی برده بود، ایشان ناچار شد از تهران به اهواز برگشته و مجدداً کار و زندگی خود را به این شهر منتقل نماید. در همین ایام بود که به فکر تأسیس یک مؤسسه خیریه فرهنگی و مذهبی افتاد. مؤسسهای که بعدها به دلیل عشق و علاقهای که به قرآن و معارف آن داشت، نام آن را «مکتب قرآن» نهاد. تأسیس مکتب قرآن با مشورت آیت الله العظمی سیدعلی بهبهانی شکل گرفت.
در دی ماه ۱۳۵۲ که کار بنای ساختمان مؤسسه مکتب قرآن تکمیل و آماده بهرهبرداری شد به میمنت روز عید سعید غدیر از آیت الله بهبهانی برای مراسم افتتاح دعوت و مؤسسه با حضور جمعی از علما و متدیّنین اهواز توسط ایشان افتتاح گردید.
در جلسات مکتب قرآن که کارنامه آن منتشر شده است، محمدزاده با الگوگیری از سالن سخنرانیهای حسینیه ارشاد تهران تالار محل سخنرانی را آماده برگزاری سمینارهای دینی نمود و با دعوت از سخنرانان برجستهای از قم، تهران و دیگر شهرستانها همچون شهیدان آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی، علامه محمدتقی جعفری، مهندس مهدی بازرگان، دکتر محمدمهدی جعفری، آیت الله جعفر سبحانی، استاد محمدتقی شریعتی، استاد سید مرتضی شبستری، استاد صدر بلاغی، دکتر علی غفوری، دکتر احمد بهشتی، دکترصبور اردوبادی، استاد محمد آل اسحاق، دکتر سیدمصطفی محقق داماد، آقای سیدرضا برقعی، آقای علی حجتی کرمانی، آقای محمدجواد حجتی کرمانی، آقای عباس شریعتی، دکتر علی شریعتمداری و . . . دعوت میشدند و همانند حسینیه ارشاد تهران نه از روی منبر که با قرار گرفتن در پشت تریبون با انبوه مخاطبان سخن میگفتند و پس از سخنرانی به پرسشهای حاضرین پاسخ میدادند. وجود چنین دانشمندان و علمایی باعث شد که کلاسهای مکتب قرآن از نظر سطح علمی همطراز با حوزه و دانشگاه شود. پدرم بسیار تلاش میکرد تا عطش جوانان و دانشجویانی را که تشنه فراگیری مسایل دینی بودند فرونشانده و جان تشنه و بیقرارشان را از سرچشمه زلال شریعت سیراب نماید. دانشجویان در جلسات مکتب قرآن شرکت و از بیانات اندیشمندان دینی بهرهمند میشدند.
دکتر غلامعلی رجایی می گوید: من در آن دوران در اهواز دانشجو بودم و همچون خیل بیشمار دانشجویان دیگر در جلسات مکتب قرآن شرکت و از بیانات اندیشمندان دینی بهرهمند میشدم. شاهد بودم در سال ۱۳۵۵ در شبهایی که مراسم سخنرانی در مکتب قرآن برگزار میشد دانشجویان دانشگاه جندی شاپور از فرصت استفاده و کتابهای دکتر علی شریعتی را که چاپ و تهیه آنها بخاطر محدودیتهای ساواک مشکل و بسیار سخت بود، به صورت پلیکپی و به نامهای مستعاری مانند علی مزینانی، علی سبزواری و . . . تکثیر و به جوانان میفروختند. این کتابها به سرعت به فروش میرفت.
از دیگر فعالیتهای مؤسسه مکتب قرآن این بود که همه روزه ساعت ۵ بعد از ظهر کلاس تعلیم قرآن در آن برگزار میشد که صرف و نحو و تجوید و قرائت را آموزش میدادند. شرکت در این جلسات برای عموم اقشار مختلف آزاد و رایگان بود.
هدف مرحوم محمدزاده از تأسیس مکتب قرآن رویکرد علمی به اثبات دین و منافع دینداری بود. چنانکه در مقدمه اساسنامه مکتب قرآن آمده است:
«هدف ما از تأسیس مکتب قرآن پاسخ به سؤالاتی همانند: اسلام چیست؟ اسلام یک دین است یا یک نظام؟ آیا دین اسلام یک نظام و مکتبی است در جهت ستیز دائمی با دیگر مکاتب، یا عصاره انتظار بشریت است برای رهایی؟ دین چه مسئولیت و تعهدی در مقابل استکبار جهانی و نجات بشریت دارد؟
به واقع اسلام چیست؟
ما را سودای جواب این سؤالات نیست. حتی هدف ما تبلیغ، تفسیر، تبیین و تشریح دین اسلام نیست.
هدف ما در این مؤسسه آن است که اسلام را از بُعد علمی بررسی کنیم و به عنوان یک هدف برای شناخت تمامی زوایای این دین مبین تلاش کرده و بر اصول اخلاقی که استحکام جامعه را فراهم میکند تکیه نماییم.
به عنوان یک پرسش مقدماتی سؤالی که اکنون مطرح است این است که:
ما چه میخواهیم؟
جواب این است که ما به دنبال پاسخ به نسلهای تشنهای هستیم که در پیِ شناخت اسلام علمی و واقعی هستند. صرف و نحو و اصول و فقه، شمهای از علم در اسلام است.»
با شروع به کار مکتب قرآن در اهواز فصلی جدید در حیات سیاسی، اجتماعی و مذهبی اهواز شروع شد و این مکتب به مرکزی برای پرورش و تربیت جوانها تبدیل گردید که درآن کارهای مختلف انجام میشد. مکتب قرآن با فعالیت خود باعث ورود اساتید برجسته و اندیشمندان فرهیخته به اهواز شد. از اقدامات مؤسسه علاوه بر سخنرانی، برگزاری مسابقات قرآنی و کلاسهای آموزش اصول و عقاید دینی و آموزش روخوانی و تجوید قرآن بود.
از ویژگیهای مرحوم محمدزاده عشق وافر به ائمه معصومین علیهمالسّلام، تلاش، پشتکار، استقامت وی در برابر مشکلات، تبلیغ دین و تربیت نسل جوان، افق دید بسیار وسیع، قدرت خلاقیّت و نوآوری در انجام فعالیتهای دینی و فرهنگی و . . . بود.
او با ورود کامپیوتر به عرصههای آموزشی و اداری بلافاصله دست به کار شد و کوشید از این فناوری جدید در جهت آموزش بهتر و راحتتر قرآن به جوانان بهره گیرد. مبلغینی همچون محسن قرائتی از قم به اهواز دعوت میشدند و با استفاده از تخته سیاه که امر بدیعی در آموزش معارف قرآن بود، حقایق دینی را به جوانان تعلیم میدادند. همچنین در یک حرکت بدیع که به همت خود مرحوم محمدزاده صورت گرفت در مؤسسه فیلم و اسلاید هم نمایش داده میشد.
برگزاری تئاترهای دینی همچون تئاتر سلمان فارسی، ابوذر غفاری، بلال حبشی از دیگر اقدامات انجام شده در مؤسسه بود که علاقهمندان زیادی در بین مردم و بهخصوص نسل جوان داشت.
میتوان گفت در یک برنامهریزی منظم تقریباً در همه اعیاد و وفیات و مناسبتهای دینی مراسم ویژهای با حضور اقشار مختلف مردم اهواز در مکتب قرآن برگزار میشد.
مکتب قرآن در طول هفته از صبح تا پاسی از شب فعال بود و در آن برای خانمها و آقایان در وقتهای مستقل و مجزا کلاسهای آموزشی برگزار میشد. در آنجا افراد زیادی با یکدیگر آشنا شدند که آشنایی آنان سالیان زیادی استمرار یافت و اثرات فرهنگی و فکری بسیاری در جامعه بر جای گذاشت. بعضی از کسانی که در جلسات شرکت میکردند بعد از انقلاب به مسئولیتهای اجرایی و اداری مهمی رسیدند و برخی جوانان آن مکتب قرآنی در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند. بعضی از این تربیتیافتگان گفتهاند که اگر مکتب قرآن نبود آنها و بسیاری از جوانها و دانشجویان به انحراف و فساد کشیده شده و جذب گروههای الحادی میشدند که معلوم بود چه سرنوشت تلخی در انتظار آنهاست ولی مکتب قرآن با مدیریت مرحوم محمدزاده مانع این انحراف گردید. این نقشآفرینی البته از نظر بزرگان دین دور نماند. به دو نمونه اشاره میشود تا خواننده دریابد که تأثیر فعالیتهای نامبرده چگونه ارزیابی شده است:
در تبیین نقش سازنده مرحوم محمّدزاده در تأسیس مکتب قرآن در اهواز، آیت الله شهید مرتضی مطهری میگفت: «آقای محمدزاده یک جامعهشناس بزرگ تجربی است. ایشان البته اگرچه در دانشگاه درس جامعهشناسی نخوانده است ولی میداند که در جامعه چه راههایی را باید در نظر گرفت تا جوانها را از انحراف نجات بدهد.»
شهید آیت الله دکتر بهشتی هم به ایشان گفته بودند: «شما منشأ خیر در استان خوزستان هستید.»
ساواک نسبت به فعالیتهای مکتب قرآن و مرحوم محمدزاده بیتفاوت نبود و از خود حساسیت لازم را نشان میداد که این حساسیت تنها منحصر به حضور غیر آشکار مأمورین امنیتی ساواک در جلسات مکتب قرآن نبود بلکه آقای محمدزاده موظف بود برای دعوت از هر اندیشمند دینی و اجرای هر برنامه به ساواک مراجعه و مجوز لازم را بگیرد در غیر این صورت حق برگزاری هیچ مراسمی را نداشت. گاه وی را به ساواک احضار و تهدید میکردند که اگر مکتب قرآن بخواهد به یک پایگاه سیاسی تبدیل بشود بیدرنگ آن را تعطیل خواهند کرد. زمانی پس از برخی سخنرانیها برای ادای توضیحاتی به ساواک احضار میشد. شاید به همین دلیل که وی فقط و فقط به امر خطیر تربیت نسل جوان و محافظت آنها در برابر گسترش مکتب الحادی مارکسیسم میاندیشید. وی برای کاهش حساسیتهای امنیتی رسماً به ساواک اعلام کرد مؤسسه مکتب قرآن تحت اداره دارالتبلیغ اسلامی قم و با اشراف مرحوم آیت الله سیدکاظم شریعتمداری فعالیت مینماید.
با پیروزی انقلاب اسلامی فصل جدیدی در زندگی مرحوم محمدزاده گشوده شد.
ایشان در فروردین سال ۱۳۵۷ مجدداً از اهواز به تهران مهاجرت کرد تا فعالیتهای تجاری و مذهبی خود را در تهران دنبال نماید. با این مهاجرت فعالیتهای مذهبی مکتب قرآن در اهواز متوقف شد.
با توجه به توفیقات مؤسسه مکتب قرآن در نشر و ترویج فعالیتهای دینی و معارف اسلامی آیت الله مطهری که در زمستان سال۱۳۵۲ به اهواز آمده و در مکتب قرآن سخنرانی داشت به آقای محمدزاده پیشنهاد کرد دفتر مرکزی مکتب قرآن را در تهران تأسیس و مکتب قرآن اهواز را به عنوان شعبهای از آن اداره نماید. این هدف بعدها در مهاجرت ایشان به تهران محقق و دفتر مرکزی مکتب قرآن در تهران تأسیس گردید. این پیشنهاد نشان از اهمیت فعالیتهای این مؤسسه نزد استاد شهید مطهری بود.
مرحوم محمدزاده این پیشنهاد استاد مطهری را به شرطی پذیرفت که وی و آیت الله بهشتی و سایر اندیشمندان با او همکاری کنند و ریاست علمی مکتب قرآن را علامه سید محمدحسین طباطبایی قبول نماید که مورد توافق ایشان هم قرار گرفت.
همانگونه که مرحوم محمدزاده با آغاز نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ فعالیتهای تجاری خود را در اهواز متوقف و به تهران مهاجرت و تمام وقت خود را در خدمت به نهضت اسلامی امام مصروف نموده بود در ماههای متصل به پیروزی انقلاب اسلامی از جمله اقدامات وی در این ایام حساس، انتقال اعلامیههای حضرت امام از تهران و قم به استان خوزستان و بخصوص شهر اهواز بود که نقشی ستودنی در این زمینه ایفا نمود. این نقش البته از چشم سازمان امنیت – ساواک – دور نماند.
در یکی از گزارشهای ساواک در ۲۲ شهریورماه ۱۳۵۷در این باره چنین آمده است:
تلگرام
محترماً به استحضار عالی میرساند عبدالحسین محمدزاده فرزند نصرالله شماره شناسنامه ۳ صادره از بوشهر از متعصّبین مذهبی طرفدار خمینی و سرپرست و گرداننده مکتب قرآن میباشد و برای جلسات مکتب قرآن همیشه اوقات، سخنرانان تندرو و افراطی را دعوت مینماید. ضمناً در مورد اینکه از حوزه علمیه قم اعلامیه به منزل وی میآید و در اهواز پخش میگردد تا کنون مورد تأیید قرار نگرفته است. معهذا بررسی همچنان ادامه به محض محصول نتیجه مراتب به عرض خواهد رسید.
گوینده: ضیایی گیرنده: امامی ساعت ۴۵/۱۳
نوری پیگیری شود.
علت تردید ساواک در نقش مرحوم محمدزاده در توزیع اعلامیههای امام از آن جهت بود که وی با فراست خاصی با توجه به حساسیت و کنترل شدید ساواک، اعلامیههای امام را یا توسط همسرشان و یا در بین کالاها و محمولههای تجاری به خوزستان و اهواز منتقل و توسط افرادی در بین جوامع مذهبی توزیع میکرد.
پس از پیروزی انقلاب و سقوط نظام شاهنشاهی نامزدی مجلس خبرگان و همچنین سمتهای بالای مدیریت بازرگانی و فرهنگی توسط بعضی از اعضای شورای انقلاب به ایشان، که از قبل انقلاب از ظرفیتهای وی شناخت داشتند، پیشنهاد شد که نپذیرفت و وارد عرصه فرهنگ شد.
در همین راستا بود که با توجه به اینکه بعد از انقلاب برای سینماهای کشور امکان تهیه فیلمهای سازنده بسیار کم بود و نیروهای مذهبی توانی در ساخت فیلمهای مفید و سالم برای جوانها و جامعه نداشتند به تشویق آیت الله دکتر بهشتی مؤسسهای را به نام «بهدا» ایجاد کرد که هدف از تأسیس آن ایجاد و تقویت فضایی سالم برای سینما در جامعه دینی کشور بود و بر همین مبنا امتیاز خرید فیلم ماندنی و تاریخی «محمّد رسول الله» و «عمر مختار» را با بازیگری آنتونی کوئین شخصاً به عهده گرفت که پس از دوبله در ایران در سطح کشور به نمایش در آمد و با استقبال گسترده مردم مواجه شد اما معالاسف در ادامه راه با کارشکنی طرفداران سینمای غیراسلامی و کجاندیشی دوستان نادان تاوان سنگینی به این مرد پاکباخته که سودایی جز اسلام در سر نداشت وارد آمد به طوریکه تا مدتها ادامه کار با اختلال جدّی مواجه گردید.
محمدزاده در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹به اتفاق فرزندش رضا، که مجری مراسم مؤسسه بود، طی دو شب فیلم محمّد رسول الله را بدون سانسور به منزل امام در جماران بردند و برای ایشان نمایش دادند. جالب اینکه امام به ایشان گفته بود لزومی به حذف بعضی صحنههای رقص زنان مشرک که فرهنگ آن زمان را بازگو میکند، نیست.
با خرید امتیاز این فیلم به مبلغ ۱۱۲۵۰۰۰ دلار که با هزینه تبلیغات اکران آن رقمی معادل۱۴ میلیون تومان میشد اکران فیلم در سینماهای کشور آغاز و با استقبال شدید مردم مواجه گردید. وقتی رقم فروش بلیط درسینماها به ۷ میلیون تومان رسید که طبق قرارداد نصف آن به صاحبان سینما و نیمی دیگر به وی تعلق میگرفت با تصمیم رئیس وقت صدا وسیما بدون اذن وی و با برداشتی اشتباه که اینگونه کارها مثل قاعده کپیرایت حق مالکیت نمیآورد این فیلم که هنوز نتوانسته بود هزینههای اولیه خرید خود را تأمین کند در تلویزیون پخش شد و اکران آن در سینماها متوقف و هیچ سینمایی حاضر به نمایش آن نبود. فیلم در اوج فروش راهی انبار گردید و توقیف اکران آن ضرر سنگینی را متوجه محمدزاده نمود و ثروت و سرمایه ایشان را به باد داد. وی برای احقاق خود مجبور شد با فرستادن فرزند خود به نزد شهید آیت الله بهشتی، که در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور بود، و با طلب کمک از ایشان حق خود را باز پس گیرد. فرزند محمدزاده میگوید: آقای بهشتی مرا سوار ماشین خود کرد و به دادگستری برد و در راه گفت چون شایعه شده این فیلم را من از خارج خریدهام و درآمد فروش فیلم متعلق به من است نمیتوانم شخصاً در این زمینه اقدامی نمایم. وی پیشنهاد نمود از تلویزیون شکایت کنیم.
رضا محمدزاده میگوید به آقای بهشتی گفتم فیلم امشب قرار است از تلویزیون پخش شود و اگر چنین اتفاقی بیافتد سرمایه پدرم که ماحصل سالها کار و زحمت ایشان است از بین میرود.
این دادخواهی که به جایی نرسید ناچار شد شکایت خود را به وساطت آقای هاشمی رفسنجانی به محضر امام ببرد که در روزنوشتهای آیت الله هاشمی رفسنجانی در این باره مطالبی آمده است.[۱]
امام به آقای هاشمی گفته بود چنانچه خسارتی متوجه ایشان شده است باید خسارت را پرداخت و ضرر وارده را جبران نمایند – که در این صورت طبق اسناد مالی موجود و فروش فیلم میبایست رقمی معادل ۵۰۰ تا۷۰۰ هزار دلار برای جبران خسارتش به وی پرداخته شود. متأسفانه توصیه امام به جایی نرسید و تمام تلاش و شکایتها همه بیثمر ماند. لذا آقای محمدزاده ناچار شد برای پرداخت بدهیهایش به بانک، خانه بزرگ اهواز و منزل تجاری واقع در خیابان ظفر در تهران و فروشگاه چند دهنه فرش در ۲۱متری جی تهران را بفروشد تا بتواند تعهدات بانکیاش را انجام دهد و بدهیهای هزینه شده برای فیلم را بپردازد.
آقای محمدزاده به رغم ضربه مالی شدیدی که خورده بود و سپس آنچه بعد از پیروزی انقلاب از مسئولین مملکت در جامعه شاهد بود ضربه روحی نیز بر آن افزوده شد و در بستر بیماری افتاد اما ایمان خود را در خدمت به قرآن همچنان مستحکم نگاه داشت. سرانجام در ۲۰ فروردین ماه سال ۱۳۷۸ بعد از ۶۲ سال عمر باعزت از دنیا رحلت فرمود و در وادی السلام قم در کنار پدر و مادرش به خاک سپرده شد. قبل از مرگ وصیت نمود فرزندانش ماترک او را وقف ساختن مدرسه و مرکزی برای آموزش قرآن بنمایند. اکنون دو مدرسه در تهران به نام وی ساخته شده و محل سوم به نام مرکز قرآن هم درحال ساخت است.
عجیب اینکه هنوز وارثین او همانند خود او برای احقاق حقّ مسلم خود که قصد دارند در صورت دستیابی به حقّ قانونی خویش آن را همچون پدرشان در راه ترویج معارف قرآن هزینه نمایند، راه به جایی نبردهاند که امید است اقدام خداپسندانهای از سوی مقامات و کسانی که میتوانند این حق را به وراث برگردانند، انجام شود.
مردم اهواز هرگز تلاشهای این خادم به دین و شریعت را از یاد و خاطر نخواهند برد.
شهدای مکتب قرآن:
اکثر جوانانی که در اهواز به شهادت رسیدند، دانش آموختگان مکتب قرآن بودند. از جمله شهید حسین علم الهدی، شهید اردشیر مصدر، شهید احمد قدیریان و . . .
[۱]– ر.ک: هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، پنجشنبه ۲۸ خردادماه ۱۳۶۰، ص۱۶۰٫ در صفحات قبل به آن پرداخته شده است.