افزایش عزت نفس با «خودشناسی»؛ تعارض کار-خانواده چگونه سلامت دختران را تهدید می‌کند؟
افزایش عزت نفس با «خودشناسی»؛ تعارض کار-خانواده چگونه سلامت دختران را تهدید می‌کند؟

دانانیوز: تجربه شکست، نقدهای منفی دیگران، احساس عدم قابلیت، فشارهای اجتماعی، تبلیغات رسانه‌ای، نادیده گرفتن خود و احساس تنهایی از مهمترین عوامل عدم اعتماد به نفس به شمار می‌رود.

به گزارش دانانیوز، اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در زندگی است. این عامل می‌تواند به شما کمک کند تا به راحتی با موانع و چالش‌های زندگی برخورد کنید، از خود رضایت داشته باشید و برای رسیدن به اهداف خود از تلاش و پشتکار بیشتری برخوردار شوید.با داشتن اعتماد به نفس، شما قادر خواهید بود تصمیمات درستی را در زندگی خود بگیرید، از ظرفیت‌های خود برای پیشرفت استفاده کنید و با افراد دیگر به راحتی ارتباط برقرار کنید. همچنین، اعتماد به نفس می‌تواند به شما کمک کند تا از فشارها و استرس‌های زندگی کمتر رنج ببرید و به طور کلی زندگی بهتری داشته باشید. به طور خلاصه، اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین عواملی است که به شما کمک می‌کند تا در زندگی خود موفق شوید و از زندگی لذت ببرید.

تجربه شکست، نقدهای منفی دیگران، احساس عدم قابلیت، فشارهای اجتماعی، تبلیغات رسانه‌ای، نادیده گرفتن خود و احساس تنهایی از مهمترین عوامل عدم اعتماد به نفس به شمار می‌رود که می‌تواند دختران و پسران را با آسیب روبرو کند. در همین زمینه با علیرضا جعفری، مدیر دپارتمان روانشناسی صنعتی و سازمانی روان آزما و مولف کتاب «افزایش اعتماد به نفس دختران» پیرامون عوامل عدم اعتماد به نفس در دختران گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

*به عنوان پرسش نخست بفرمایید که اعتماد به نفس به چه معناست و فقدان اعتماد به نفس چه تاثیری در زندگی فرد بر جای می‌گذارد؟

قبل از اینکه بخواهیم وارد بحث عزت نفس شویم اول باید در خصوص خودپنداره صحبت کنیم. خودپنداره نگرش و برداشتی است که شخص از خودش و توانایی‌های خودش دارد. در واقع وابستگی‌های شخصی، محور اصلی خودپنداره است؛ مثل احساسی که شخص نسبت به وضعیت جسمی‌اش دارد اعم از اینکه بلند است کوتاه است چاق است لاغر است. این عوامل خودپنداره شخص را به اطلاعاتی که از خودش دارد متصل کرده است.

در واقع عزت نفس از خودپنداره نشات می‌گیرد که عرض کردم معیارهایی است که شخص برای توصیف خودش به کار می‌بندد. به عبارت دیگر، عزت نفس ارزشی است که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد به وجود می‌آورد و معمولاً از اعتقادات فرد در مورد تمام معیارهای وجودی‌اش نشات می‌گیرد. مثلاً اگر دانش‌آموزی ممتاز بودن برایش ارزش باشد ولی خودش یک دانش‌آموز متوسط باشد ممکن است عزت نفسش در خصوص تحصیل کم باشد یا برعکس اگر ورزشکار خوبی باشد یا در عرصه دیگری استعدادیابی شده باشد و موفق باشد اعتماد به نفسش بالا می‌رود.

پس خودپنداره مقدمه‌ای بر عزت نفس است و از این جهت ضرورت دارد که افراد خودشناسی کنند. من به روایتی از امام رضا (ع) اشاره کنم که ایشان می‌فرمایند بالاترین تعقل‌ها خودشناسی است یعنی اگر ما روایت داریم که یک لحظه تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است، برترین موضوع برای آن یک لحظه تفکر خودشناسی است. پس انسان‌ها برای اینکه بتوانند عزت نفسشان را بالا ببرند اول باید خودشناسی کنند. در گام اول خودشان را بشناسند، استعدادیابی کنند، بعد که خودشان را ادراک می‌کنند خودپنداره شکل می‌گیرد و همانطور که عرض کردم خودپنداره دیدگاهی عینی از ویژگی‌ها و مهارت‌هایی است که در فرد وجود دارد یا ندارد. اگر این خودپنداره با خود ایده آلشان یعنی چیزی که دوست دارند بشوند و تصوری که از خودشان دارند -حالا واقعی باشد یا نباشد- مطابق شود عزت نفس را به وجود می‌آورد.

بحث کلیدی در این زمینه آموزش است، یعنی ما باید به فرزندانمان کمک کنیم تلاش کنند و آموزش ببینند. در کنارشان والدین و معلمان و مربیان مدرسه هم باید آموزش ببینند که در چه سنی چه آموزش‌هایی به بچه‌ها بدهند که خودشان را استعدادیابی کنند. بعد از استعدادیابی باید به بچه‌ها کمک کنند در جهت استعدادشان حرکت کنند و موفق شوند. ممکن است یک نفر استعداد شعر داشته باشد، یک نفر استعداد موسیقی داشته باشد یک نفر استعداد ورزشی داشته باشد. حدیثی از پیامبر (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند درون هر کدام از شما معادنی وجود دارد مثل معادن طلا و نقره و …، بگردید آن معادن را پیدا کنید.

اگر ما اینقدر تاکید نداشته باشیم که بچه‌ها حتماً سمت پزشکی و مهندسی و دیگر کلیشه‌هایی که در ذهنمان شکل گرفته است بروند، بچه‌ها می‌توانند مسیر خود را پیدا کنند و در آن مسیر حرکت کنند. این جریان ادامه دارد تا سن ۱۴ سالگی که بحث هویت‌یابی مطرح می‌شود و در بهترین حالت هویت‌یابی در سن ۲۳ یا ۲۴ سالگی شکل می‌گیرد. طبق این مراتبی که عرض کردم بچه‌ها استعدادیابی می‌شوند، خودپنداره خود را شکل می‌دهند، عزت به نفسشان را بالا می‌برند آن وقت آنها را درونی‌سازی می‌کنند.

وقتی هویت‌یابی شکل گرفت هر ایدئولوژی هر چقدر هم قوی باشد نمی‌تواند بچه‌های ما را به چالش بکشد چون اینها خودپنداره‌شان را درونی‌سازی کردند و خودشان را هویت‌یابی کردند. در فرآیند هویت‌یابی، بچه‌ها آن بخش از ویژگی‌های شخصیتی و دانشی خود را که با باورها و ارزش‌های والدین همخوانی دارد می‌پذیرند، البته بعضی‌ها را هم کنار می‌گذارند و بروزرسانی می‌کنند. بر این اساس ایجاد اعتماد به نفس در افراد و برنامه‌ریزی برای تقویت آن باید از دوران کودکی آغاز شود و در سایه اعتماد به نفس بچه‌ها می‌توانند راه خوشبختی را برای خودشان در هر زمینه و هر تخصصی و هر کاری که در آن وارد شوند هموار کنند.

*به عنوان پرسش دوم عوامل عدم اعتماد به نفس در دختران جامعه ما چیست؟

وقتی که درباره دختر و پسر صحبت می‌شود یک اشتباهی که وجود دارد این است که از این دو به عنوان جنس مخالف یاد می‌شود من به استناد آیه ۲۱ سوره روم که خداوند می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً» یعنی از نشانه‌های عظمت پروردگار این است که از جنس شما برایتان زوج‌هایی آفرید که در کنار آنها آرامش بگیرید، عرض می‌کنم دختر و پسر و زن و مرد جنس مخالف نیستند بلکه زن و مرد از یک جنس هستند. در عین حال زن و مرد با هم فرق‌هایی دارند، دختر و پسر با هم تفاوت‌هایی دارند البته این تفاوت به این معنا نیست که میان آنها تبعیض قائل شویم و بگوییم یک جنس از جنس دیگر برتر است.

بعضی دانشمندان بر این باورند از زمانی که تقسیم کار میان زن و مرد اتفاق افتاد این فاصله میانشان ایجاد شد. طبق این تقسیم‌کار قرار شد که مثلاً خانم‌ها در خانه بمانند و آقایان به شکار بروند. طبیعتاً به مرور زمان مردان دویدند و عضلات مردان قوی‌تر شد، ستارگان و امور طبیعی را دیدند و دانش‌شان بیشتر شد یا چیزهایی نظیر آتش و … را کشف کردند. اینگونه بود که میان مرد و زن فاصله ایجاد شد و تفاوت میان آنها زیاد شد. از آن به بعد تلاش شد که خانم‌ها شبیه آقایان شوند و این ظلم را مضاعف کرد. طبیعتاً وقتی دختری بخواهد بیرون خانه کار کند و در کنار آن نقش فرزندپروری و زناشویی را داشته باشد دچار تعارض کار- خانواده می‌شود یعنی فکر می‌کند که دارد در زندگی سرش کلاه می‌رود چون هم بیرون کار می‌کند، هم خانه کار می‌کند. این عوامل موجب می‌شود که ما میان دختر بودن و پسر بودن و توانمندی آن دو تفصیل بدهیم.

الآن شرایط بهتر شده است و کمتر شغل و مهارتی را پیدا می‌کنید که خانم‌ها و دختران در آن حضور نداشته باشند ولی در عین حال این تغییر اجتناب‌ناپذیر است و ما باید بر اساس آن برنامه‌ریزی کنیم و الا آن نگاه سنتی به نقش‌پذیری که عرض کردم منجر می‌شود یک بلاتکلیفی و سردرگمی برای دخترها به وجود بیاید. بسیاری از تفاوت‌هایی که میان زن و مرد لحاظ می‌شود با توجه به شخصیت خود زن است مثلاً می‌گویند وقتی در هواپیما می‌نشینید خانم‌ها سمت پنجره بنشینند تا بتوانند از فضا استفاده بهتری کنند و لذت ببرند یا در خیابان خانم‌ها سمت دیوار حرکت کنند تا آسیب کمتری به آنها برسد. این نشان‌دهنده اهمیت و احترامی است که برای خانم‌ها وجود دارد و ما باید به خانم‌ها بگوییم این تفاوت کاملاً مطلوب است و برای کمک به آنها و حفظ حرمت آنها است؛ تفاوتی که مواردی اعم از نوع پوشش، نوع رفتار، میزان رفت و آمد از منزل، میزان کارکردن آنها و مواردی از این دست را شامل می‌شود.

معمولاً بچه‌ها در زمان کودکی خیلی متوجه این تفاوت نیستند ولی وقتی متوجه این تفاوت می‌شوند رفتار پدر و مادر توام با صبر و حوصله و آموزش می‌تواند به پذیرش این مسئله کمک کند. معمولاً پدرها نسبت به رفتار پسرها اگر دخترانه باشد حساسیت بیشتری دارند اما اگر دختری رفتار پسرانه داشته باشد خیلی برایش حساسیت قائل نیستند و حتی اگر پسر نداشته باشند ممکن است به خاطر این رفتارهای پسرانه که از دخترشان مشاهده می‌کنند به خودشان ببالند. این موجب می‌شود که برخی از والدین بر فشارهایی که بر دخترها متحمل می‌شود بیفزایند. چون بیشتر مادرها کنار دخترها هستند و مسئولیت دختر با آنها است باید مادران را آموزش دهیم تا شیوه تربیتشان نسبت به دخترها چگونه باشد که موجب افزایش اعتماد به نفس آنها شود.

*در بخش پایانی راهکارها و پشنهاداتی که در این زمینه دارید و برای عموم جامعه قابل استفاده است را بفرمایید.

مهمترین نیاز دخترها مربوط می‌شود به اینکه دیده شوند و خودشان را باور کنند. برای همین والدین می‌توانند چند تکلیف داشته باشند اول اینکه باید با نیازهای دخترانشان مواجه شوند، به غم و ناراحتی و حالت‌های متفاوتشان توجه کنند، اگر با دوستانشان درگیری دارند راجع به آن حرف بزنند و به آنها کمک کنند خودشان را باور کنند. ممکن است از نظر جسمی دخترها توانمندی‌شان از آقایان کمتر باشد ولی می‌توانند در عرصه‌های دیگر کمک کنند. الآن رکوردهای خانم‌ها نسبت به آقایان در ورزش‌های استقامتی بیشتر شده است.

چند توصیه کاربردی برای افزایش عزت نفس دختران

در گام اول می‌توانیم به آنها بگوییم که آنها را درک می‌کنیم. اگر یک روزی چالشی با یکی از دوستانش دارد و ناراحت است می‌توانیم خاطرات خودمان را برایش تعریف کنیم، می‌توانیم به او بگوییم حدس می‌زنم امروز روز خوبی نداشتی و بعد یکی دو خاطره از ایام نوجوانی خودمان بیان کنیم یا آلبوم عکس خانوادگی‌مان را بیاوریم یا راجع به کودکی آنها صحبت کنیم. معمولاً بچه‌های کوچک‌تر دوست دارند راجع به خاطرات والدین بیشتر بدانند. این کار می‌تواند به رابطه والدین با دخترشان کمک کند.

اقدام بعدی می‌تواند این باشد که نسبت به آنها پذیرش بدون قید و شرط داشته باشند یعنی دخترمان را همانطور که هست بپذیریم حتی اگر کاری انجام می‌دهد که ما دوست نداریم به او بگوییم من با خود تو مشکلی ندارم و شخصیت تو برای من ارزشمند است اما با رفتارت مشکل دارم مثلاً به جای اینکه بگوییم چقدر آدم شلخته‌ای هستی بگوییم من از اینکه می‌بینم اتاقت به هم ریخته است ناراحت می‌شوم. باید کلمه شما را حذف کنیم و احساس خودمان را برایش مطرح کنیم.

در قدم بعد باید خیلی از دخترانمان تعریف و تمجید کنیم مثلاً بگویید چقدر زیبا شدی، چقدر بااستعدادی. اگر این خلا ایجاد شود و در بیرون خانه کسی این خلا را پر کند بچه‌ها فریب می‌خورند. اگر در تعریف و تمجید کم بگذاریم و در توجه به فرزندانمان کوتاهی کنیم آسیب خواهیم دید. طبیعتاً زندگی ماشینی امروز می‌طلبد والدین بخشی از وظایف فرزندپروری را به دیگران واگذار کنند که در این زمینه می‌شود از مربیان کارآزموده کمک گرفت.

در گام بعد می‌توانیم مدت زمانی را برای با هم بودن در نظر بگیریم مثلاً هفته‌ای یکبار، ماهی یکبار نه در یک رستوران گران‌قیمت ولی مطابق بودجه خودمان شام را دور هم بخوریم. والدین باید آخرین پناه فرزندانشان باشند و دوست بودن با فرزند معنایش این است که بچه این حس را داشته باشد که در هر شرایطی پدر و مادرش پشتش است.

همچنین والدین می‌توانند در خصوص ادبیات کودکان کار کنند، به آنها بگویند این نوع ادبیات متناسب سن شما نسیت یا هست یا اینکه به آنها آموزش دهند موقع ورود به جمعی چگونه رفتار کند. عرض کردم گفتن داستان‌هایی در مورد خودمان می‌تواند کمک کند، تشویق رفتارهای مناسب می‌تواند کمک کند. اگر فرزند نوجوانمان می‌خواهد استراحت کند یا نیاز به سکوت دارد زمینه آرامش را برایش فراهم کنیم. یکسری سنت‌هایی است که سال‌ها انجام می‌شود مثلاً در یک روز از سال همه فامیل در منزل یکی از بستگان جمع می‌شوند. طبیعی است که این سنت‌ها برای بچه‌ها لذت‌بخش نباشد، لذا نباید والدین تاکید و اصرار داشته باشند که حتماً بچه‌ها ملزم باشد این کار را انجام دهند. همینطور باید احساساتمان را برایشان توضیح دهیم، به آنها بگوییم عقایدی داریم که دوست داریم به آنها احترام گذاشته شود. اینها مواردی است که می‌توان در بحث آموزش روی آنها کار کرد.

منبع: خبرگزاری مهر – مصطفی شاکری